مفسرین قران، تنها راه خطایی که رفتند، تمام کردن کتاب تفسیر است. یعنی به دیده خود، تمام قران را تفسیر کرده اند. و این اشتباه است.(دریا نگنجد در کوزه ای ). به همین جهت مهمترین تفسیر ها، از اهل سنت هست. زیرا آنان برحسب عقاید خودشان، پیامبر را بدون وارث دانسته و فقط : به گفته های پیامبر بسنده کردند. آنهم بخش کوچکی که در کتاب مستطاب تفسیر بگنجد. و الا پیامبر اسلام، اگر چه سواد نداشته، ولی سخنران ماهری بوده، و هرچه هم می فرمود، خدا تایید می کرد:(و ماینطق عن الهوا). مثلا پیامبر 23سال بعد از بعثت زندگی کرد. اگر هر روز یک جمله گفته باشد، لا اقل 8هزار جمله گفته است. در حالیکه حداکثر کلمات منقول از ایشان، هزار و پانصد جمله هست. اما تاریخ می گوید: پیامبر اسلام، فقط هزار خطبه نمازجمعه خوانده است. خطابه های ایشان در مناسبت های مختلف هم، به همین تعداد می رسد. اما از هیچکدام اثری نیست. بطور نمونه، خطبه مهم ایشان برای ورود به ماه رمضان(دعیتکم فیه الی ضیافت الله..) حضرت زهرا و حضرت علی هم همینطور. غررالحکم که همه سخنان علی ع را جمع اوری کرده، بیش از هزار سخن نیست. پس تفسیر قران آن هم بوسیله: معصومین علیهم السلام به عمرشان قد نداده. و قران اصلی هم نزد امام زمان عج است. و تفسیر هایی که ایشان می کنند همه جدید است. لذا کسانی که مفسر قران هستند: مانند حضرت امام ره، در همان تفسیر حمد باقی ماند! تذکر این نکته از ان جهت مفید است که باید دانست: حتی اگر همه کتب تفسیر قران را هم بخوانیم، قطره ای از شبنم آن را نچشیده ایم. زیرا ایات قران، همه سر الله هست. در ظاهر(آیه می گوییم) و کشف القناع می کنیم. اما باطن آن در دست خدا است. (یسئلونک عن الروح، قل الروح من امر ربی). کوچکترین جزء جهان برای ما مجهول است. با اینهمه پیشرفت علم هنوز نمی دانیم: ماهیت نور چیست! وقتی ان را ندانیم، ماهیت اشیا را هم نمی فهمیم. زیرا نور هست که باعث رویت اشیا می شود. و لذا دانشمند واقعی هرچه مطالعه می کند: حریص تر می شود. و آخر کار هم مثل ابن سینا می گوید: همی دانم که نادانم! مثلا در تفسیر (بقیت الله خیر لکم) گفته اند صاحب الزمان است، اما مفسران می گویند: ظهور او نزدیک است. بعد که ظهور نمی کند، بهانه دیگری می اورند. اما عاقبت همه بهانه ها این است: اصلا ظهور امام زمان عج سرالله هست. سرالله یعنی چه؟ یعنی انچه که خدا نمی خواهد به ما بگوید( گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش). چرا؟ چون هرچه گفته، قبول نکردیم. و می داند باز هم بگوید بهانه جویی می کنیم. به گفته اقای قرائتی: وقتی اداره برق، یازده لامپ سر کوچه می گذارد، و شما همه را می شکنید، ناچار دوازدهمی را نگه می دارد: تا شما به بلوغی برسید، که آن را نشکنید. کرباسچی شهردار تهران بود: دستور داد همه جا را گل کاری کنند، دیوار پارکها را بردارند، و همه دیوار شهر را، نقاشی کنند. گزارش دادند که: گلهایی که کاشتیم همه را کنده اند! گفت اشکال ندارد، برای نامزدشان برده اند. بروید آنقدر گل بکارید: که مردم دیگر نکنند. الان مردم تهران به درجه ای از رشد فکری رسیده اند که: حتی به گلهای شهرداری آب می دهند. یا اگر شهرداری جایی را گل نکاشته، با هزینه خودشان می کارند. این همان نماد سرالله هست: مانند بازی شطرنج یا هر بازی دیگر، نتیجه بازی اگر از اول معلوم باشد، کسی بازی نمی کند! زیرا هیچکس روی اسب بازنده شرط نمی بندد. لذا در تفسیر قران هم باید: انقدر تفسیر نوشت، تا زوایای ان بر مردم باور پذیر شود. هرگاه باور پذیری اتفاق افتاد، اسرار خداوند هم فاش می شود: با محرمان همه اسرار هویدا می شود. امام باقر ع می فرماید: ما مردم را هدایت می کنیم، ولی انها نمی پذیرند و: کار خودشان را می کنند. یعنی تا موقعی که مردم به کار خودشان مشغولند، هدایت نمی پذیرند. تفسیر هم نمی خوانند. پس یا باید مردم عوض شوند، یا نوع تفسیر. ما تا کنون نزدیک به پنجاه سال است که ایات قران را تفسیر جدید می کنیم، لذا نام آن را تفسیر جدید نهادیم.